درباره آشنایی با امام زمان علیه السلام

۱۸ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۷ ثبت شده است

امتحان دوره تمهیدی

سواد رسانه‌ ای یعنی چه؟!

روشن شدن هر مفهوم، قبل از هر چیزی برای درک صحیح آن مفهوم می تواند کمک کند. سواد رسانه ای مشتکل از دو عبارت است: «سواد» و «رسانه».
برگردیم به دوران کودکی و روزهای اول مدرسه، زمانی که به مدرسه می رفتیم تا «خواندن و نوشتن» را یاد بگیریم و دیگر «بی سواد» نباشیم. در مدرسه ابتدا حروف الفبا را یاد می گرفتیم؛ یعنی نسبت به شکل حروف، صدای آنها و نحوه نوشتن آنها «دانش» پیدا می کردیم. سپس «مهارت» کنار هم گذاشتن حروف و خواندن و هجّی کردن کلمات را یاد می گرفتیم و بعد از مدتی «کاربرد» کلمات در ساختن جمله ها و خواندن و نوشتن متون مختلف را آموختیم و بدین ترتیب «باسواد شدیم»! مجموعه ای از دانش ها در کنار مهارت ها به اضافه کاربردها در کنار هم، ما را با سواد کرد. 

رسانه وسیله ای است که فرستنده به کمک آن پیام خود را به گیرنده منتقل می کند. رفته رفته ابزارهای ارتباطی گسترش پیدا کرد و در عصر حاضر با ظهور رسانه های چاپی و الکترونیکی، رسانه های جمعی شکل گرفتند. مهم ترین تفاوت رسانه های امروزی آن است که می توانند پیام های خود را با سرعت زیاد به طیف وسیعی از مخاطبان برسانند.

همانطور که سواد خواندن و نوشتن به ما کمک می کند تا بتوانیم انواع جملات ساده و پیچیده را بفهمیم و معناهای متفاوتی از آن ها برداشت کنیم، سواد رسانه ای هم مهارتی است که با یادگیری آن می توانیم انواع رسانه ها و تولیدات رسانه ای را درک، تفسیر و تحلیل کنیم. هر رسانه مجموعه ای از نشانه های خاص خود را دارد که شناخت این نشانه ها در با سواد شدن ما نقش مهمی را ایفا می کند.

سواد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا قلیزاده

ولی فقیه

ولایت فقیه

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا قلیزاده

ولایت فقیه

گامی در شناخت ولایت فقیه

"ولایت فقیه به چه معناست؟"

الف)فقیه کیست؟

مقصود از فقیه در بحث ولایت فقیه، مجتهد جامع‏الشرایط است نه هر کس که فقه خوانده باشد. فقیه جامع‏الشرایط باید سه ویژگى داشته باشد;«اجتهاد مطلق‏»، «عدالت مطلق‏»، و «قدرت مدیریت و استعداد رهبرى‏».


ب)ولایت یعنی چه؟

ولایت‏ واژه‏اى عربى است که از کلمه «ولی» گرفته شده است. «ولى‏» در لغت‏عرب، به معناى آمدن چیزى است در پى چیز دیگر; بدون آنکه فاصله‏اى در میان آن دو باشد که لازمه چنین توانى و ترتیبى، قرب و نزدیکى آن دو به یکدیگر است. از اینرو، این واژه با هیئت‏هاى مختلف(به فتح و کسر) درمعانى «حب و دوستى‏»، «نصرت و یارى‏»، «متابعت و پیروى‏»، و «سرپرستى‏»استعمال شده که وجه مشترک همه این معانى همان قرب معنوى است.

مقصود از واژه «ولایت‏» در بحث ولایت فقیه، آخرین معناى مذکور یعنى «سرپرستى‏» است. ولایت‏به معناى سرپرستى، خود داراى اقسامى است .


ج)چرا ولایت فقیه لازم است؟ آیا ولایت فقیه مشروعیت دارد؟

۱- عمل پیامبر در تشکیل حکومت : یعنی این که ما چون پیرو پیامبر هستیم بنابر این باید حکومتی را که ایشان به خاطر سعادت مسلمین تشکیل داده بودند دوباره احیاء و زنده کنیم تا مسلمین به سعادت و خوشبختی مد نظر پیامبر برسند .
2- ضرورت استمرار اجرای احکام الهی که فقط در زمان پیامبر ضرورت ندارد بلکه برای همیشه است .

3- ماهیت و کیفیت قوانین اسلام طوری است که بدون حکومت قابل اجرا نیست. مثل احکام دفاعی و احکام مالی و بخصوص احکام کیفری و حقوقی .

4- لزوم وحدت مسلمانان و تشکیل امت واحده .

5- لزوم نجات مردم مظلوم و محروم .

ما با توجه به این پنج مورد مذکور به ضرورت حکومت اسلامی پی می‎بریم و در نهایت به این نتیجه می‎رسیم که چون ما مسلمان هستیم و معتقد به پیامبری حضرت محمد صلی الله علیه و آله و امامت دوازده معصوم علیهم السلام هستیم باید حکومتی که بر ما حاکم است اسلامی باشد .هنگامی که پذیرفتیم حکومت ضرورت دارد و اساسش به این است که دستوری از مقامی صادر شود و دیگران به آن عمل کنند، قوام حکومت به شخص یا گروهی است که «حاکم»است و همینطور به انسان‎هایی است که باید دستورات شخص یا حاکم را بپذیرند و بدان عمل کنند .


د) آیا مردم از هر دستوری باید اطاعت کنند؟ آیا هر شخص یا گروهی حق دارد و می‎تواند دستور بدهد؟

در طول تاریخ کسانی بوده‎اند که با زور بر مردم تسلط یافته و بر آنان حکمفرمایی کرده‎اند، ولی شایستگی فرمانروایی را نداشته‎اند، در مقابل گاهی فرد یا افراد شایسته‎ای بودند که مردم می‎بایست از آنان اطاعت کنند .

با توجه به نکته فوق می‎توان گفت منظور از «مشروعیت» این است که کسی حق حاکمیت و در دست گرفتن قدرت و حکومت را داشته باشد، و مردم وظیفه خواهند داشت از آن حاکم اطاعت کنند.

هر چه پشتیبانی اکثریت مردم از رهبران و سردمداران نظام‎های سیاسی کشورها بیشتر باشد، عمر آن نظام‎ها بیشتر و نیاز آنها برای به کارگیری جبر و فشار جهت اجرای تصمیمات کمتر می‎گردد.

چنین فرمانبری داوطلبانه و پذیرش آگاهانه مردم از تصمیمات قدرت سیاسی حاکم را در اصطلاح سیاسی «مشروعیت» و یا بر حق بودن و یا حقانیت می‎نامند .


اما ما بر این تعریف انتقادی داریم که در ذیل بدان اشاره خواهیم کرد :


به نظر می‎رسد که این تعریف از مشروعیت که همان ارزشمندی نظام است به تعریف مقبولیت نزدیک تر است تا به مشروعیت. و سوالی که اینجا مطرح می‎شود این است که شاید این تعریف برای غربی‎ها تعریف صحیح و درستی باشد. چرا که اساساً آنها سیاست را از دیانت جدا می‎دانند و لذا اصلاً هیچ ارتباطی بین دین و حکومت و خدا نمی‎بینند و اگر چنین تعریفی از مشروعیت بکنند بعید نیست اما افرادی که معتقد هستند که دیانت ما عین سیاست ماست و یا لااقل این که سیاست ما در دیانت ماست؛ نمی‎توانند چنین تعریفی را قبول کنند برای این که ما در دین اسلام و همچنین عقلاً معتقد به این هستیم که حاکمیت مطلق از آن خداست برای این که ما آفریده او هستیم و کسی غیر از خداوند حق حاکمیت بر منِ فرد و انسان را ندارد و عقل نیز این را قبول می‎کند.

 لکن بعد می‎بینیم که خداوند این حق حاکمیت خود را تفویض کرده مثل حضرت داود و تعدادی دیگر از ائمه اطهار (علیهم السلام) که اینها بر روی زمین حکومت می‎کنند و همچنین این حق حاکمیت را به پیامبر خاتم یعنی حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) می‎دهد که بر مردم حکومت کند و بعد از پیامبر نیز چون باز ملت نیاز به رهبر و حکومت داشتند خداوند به پیامبر دستور داد که حضرت علی علیه السلام را به عنوان حاکم خداوند بر روی زمین انتخاب کند و حضرت نیز چنین کردند. هر چند که اینجا مسلمانان دو فرقه شدند و نظریه‎های مختلفی مطرح می‎شود.

تا این که دوازدهمین امام معصوم ما غایب می‎شوند و عصر غیبت شروع می‎شود اینجا است که می‎بینیم با توجه به آیات و روایات و بحث‎های استدلالی ائمه از طرف خداوند فقهای واجد الشرایط را حاکم بر مردم قرار داده‎اند و همانطوری که امام صادق(علیه السلام) می‎فرماید: (فأنّی قَد جَعَلتُهُ عَلَیکُم حاکماً).

پس نتیجه این که می‎بینیم اصلاً
در مشروعیت حاکمان مردم هیچ نقشی ندارند و ملاک مشروعیت یک نظام و حکومت نیز خواست مردم نیست .

حاکمیت مطلق از آن خداوند متعال است و این اوست که افرادی را برای مردم به عنوان حاکم انتخاب می‎کنم و نصب می‎کند و این نصب خداوند نیز به دو طریق انجام می‎گیرد.

افرادی را به طور مستقیم و با نام به عنوان حاکم قرار می‎دهد مثل حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) و حضرت علی (علیه السلام) و سایر ائمه که به این نصب خاص می‎گویند.

اما افرادی را با داشتن شرایط خاصی به عنوان حاکم انتخاب می‎کند که به این نصب عام می‎گویند ما می‎بینیم که علی علیه السلام 25 سال خانه‎نشین شده‎اند . آیا باید بگوئیم که حضرت علی(علیه‎السلام) مشروعیت برای تشکیل حکومت نداشتند در حالی که می‎بینیم این طور نیست بلکه حضرت علی (علیه السلام) مشروعیت داشتند چون این مشروعیت را خداوند داده بود و ربطی به مردم نداشت بلکه ایشان مقبولیت نداشتند و زمانی هم که مقبولیت پیدا کردند اقدام به تشکیل حکومت کردند .

در مورد ولایت فقیه بحث این چنین است که مشروعیت ولی فقیه الهی است و انتخاب و انتصاب آن در اختیارات مردم نیست و از طریق نصب عام، حق حاکمیت پیدا کرده است.

پس در نهایت می‎توان در تعریف مشروعیت از دیدگاه یک مذهبی به نام مذهب شیعه چنین گفت مشروعیت یعنی داشتن حق حاکمیت بر مردم از جانب خداوند (حقانیت) و یا این که داشتن حق قانونی از جانب خداوند(قانونیت). نتیجه این که
مشروعیت ولی فقیه یعنی این که حقانیت و قانونیت ولی فقیه از جانب خداوند برای تشکیل حکومت و حاکم شدن، که در این مشروعیت مردم هیچ محلی از اعراب ندارند.


ه)نقش مردم در قضیه مشروعیت ولایت فقیه چیست؟

نقش مردم فعلیت بخشیدن و یا این که عینیت بخشیدن به این مشروعیت الهی است . پس پیامبران و ائمه ولی فقیه این مشروعیت و این حاکمیت را دارند اما فقط زمانی اینها عینیت پیدا می‎کند که مردم بخواهند به مشروعیت اینها عینیت و فعلیت ببخشند.

ما در اسلام و قرآن دو نوع حکومت داریم. حکومت بر حق (خدا) و حکومت طاغوت فلذا حکومتی که مشروعیت الهی نداشته باشد یعنی از جانب خدا برای تشکیل حکومت اجازه نداشته باشد و تشکیل حکومت بدهد حکومت طاغوت است و هر چند که این فرد عالی‎ترین و آگاه‎ترین فرد روی زمین باشد لکن حکومتی مشروع است از دیدگاه اسلام که مشروعیت الهی داشته باشد.

http://valiehfaghih.blogfa.com/post-7.aspx

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا قلیزاده

وظایف منتظران

در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) منتظران آن حضرت چه وظایفى بر عهده دارند؟

 

در تفکر شیعى انتظار موعود به عنوان یک اصل مسلّم پذیرفته شده، و از آن به عنوان برترین اعمال یاد شده و تأکید شده است که منتظر فرج باشید و از رحمت خدا مأیوس نباشید (به جهت طولانى شدن غیبت) چرا که بهترین اعمال در پیش خداوند انتظار فرج است.

 

از بررسى اخبار و روایات معصومین(علیهم السلام)وظایفى چند در عصر غیبت براى منتظران استفاده مى شود:

 

1 ـ شناخت حجت خدا و امام زمان (علیه السلام): مهم ترین وظیفه ى یک فرد منتظر تلاش براى کسب معرفت نسبت به وجود مقدس امام زمان (علیه السلام) است; چرا که انسان بدون شناخت امام و منزلت او نمى تواند وظیفه ى خود را در رابطه ى با او تشخیص دهد. در روایت آمده است: «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة». «هر کس بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است.»

 

2 ـ تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقى (خود سازى فردى): منتظر واقعى همیشه در صدد کسب فضایل اخلاقى و آراسته شدن به صفات خوب انسانى است.

 

3 ـ تلاش براى اصلاح جامعه (خود سازى اجتماعى): تلاش براى برطرف کردن مفاسد اجتماعى از طریق امر به معروف و نهى از منکر و اهتمام براى تربیت نسل مهذّب و کارا و خلاصه آماده سازى زمینه براى ظهور امام زمان (علیه السلام)یکى از وظایف منتظر واقعى است، چون تا زمینه ى ظهور فراهم نگردد امکان ظهور امام زمان (علیه السلام)میسر نخواهد شد.

 

4 ـ کسب آمادگى هاى فکرى و فرهنگى و نظامى براى یارى امام زمان (علیه السلام): چرا که آن حضرت پس از قیام به یارانى نیاز دارند که حداقل در یکى از عرصه ها بتواند مفید واقع گردد.

 

توبه از گناهان

 

6 ـ اطاعت و پیروى از نایبان امام زمان (علیه السلام): همان طور که مى دانیم در زمان غیبت امام زمان (علیه السلام) مردم موظفند در تمام کارها و حوادث، به توصیه ى ائمه ى اطهار(علیهم السلام)بویژه امام زمان (علیه السلام) به فقهاى جامع الشرایط ـ که نواب عام آن حضرت هستند ـ مراجعه کنند و به احکامى که آن ها طبق موازین شرعى صادر مى کنند، عمل نمایند.

 

7 ـ دعا براى سلامتى امام زمان (علیه السلام) و تعجیل فرج ایشان: منتظر واقعى در هر صبح و شام با خلوص نیت از پیشگاه خداى مهربان سلامتى و ظهور امام زمان (علیه السلام)را درخواست مى نماید.

 

8 ـ صدقه دادن براى سلامتى امام زمان (علیه السلام)

 

9 ـ انجام اعمال عبادى مانند خواندن نماز و قرآن، زیارت نمودن به نیابت از امام زمان (علیه السلام)

 

10 ـ توجه به اماکنى که مورد عنایت امام زمان (علیه السلام) است نظیر مشاهد مشرفه، مسجد سهله، مسجد جمکران و ...

 

11 ـ توسل به امام زمان (علیه السلام) و زیارت آن حضرت با زیارت ها و دعاهایى که در کتب ادعیه مانند مفاتیح الجنان آمده و از آن جمله موارد ذیل است:

 

الف) دعاى عهد که هر روز صبح بعد از نماز خوانده مى شود: اللهم رب النور العظیم و رب الکرسى الرفیع ... ،

 

ب) دعاى اللهم عرفنى نفسک فانک لم ان لم تعرفنى نفسک ... این دعا در عصر روز جمعه خوانده مى شود،

 

ج) دعاى که براى برآورده شدن حاجات ذکر شده است و با این عبارت شروع مى شود: الهى عظم البلاء و برح الخفاء ...،

 

د) دعا براى سلامتى امام زمان (علیه السلام): اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن ...،

 

هـ) دعاى حضرت مهدى (علیه السلام) که با این عبارت آغاز مى شود: اللهم ارزقنا توفیق الطاعة و بعد المصیبته ...، و) زیارت آل یاسین. جهت توضیح بیشتر به کتابهاى (وظیفة الانام) و (شیوه هاى یارى قائم آل محمد علیه السلام) مراجعه شود.

http://www.beytoote.com/religious/sundries/absence-mahdi.html

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا قلیزاده

فضایل و کرامات

از جمله فضائل آن حضرت می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

1. آن حضرت دارای بهترین و شریفترین نسب هاست .از طرف مادر به وصی حضرت عیسی(ع)، شمعون و از طرف پدر به پیامبر خاتم حضرت محمد(ص) منسوب می‎باشد.

2. آن حضرت را در روز ولادتش به سرا پرده عرش بردند و از جانب خداوند به او خطاب شد: مرحبا به تو ای بنده من! برای نصرت دین واظهار امر من و هدایت بندگان من خواهی بود و من قسم خوردم بخاطر تو بیامرزم بندگان گناهکار را و به خاطر تو گناهکاران را عذاب کنم (معیار رحمت و خشم خدائی).

3. امام زمان (عج) بنا به تصریح 48 حدیث همنام و هم کنیه پیامبر اسلام(ص) و همچنین شبیه‎ترین مردم به آن حضرت می‎باشد و برکات زمین و آسمان در عصر آن حضرت فراوان می‎شود.

4. آیات متعددی از قرآن کریم در رابطه با آن حضرت نازل شده از جمله ایه 55 سوره نور که می‎فرماید: و خدا به کسانی که از شما ایمان آورد و نیکوکار گردد وعده فرمود که (در ظهور امام زمان (عج)) در زمین خلافت دهد چنانکه امم صالح پیامبران گذشته جانشین پیشینیان خود شدند و دین پسندیده آنان را بر همه ادیان تمکین عطا کند و به همه مؤمنان پس از خوف و اندیشه از دشمنان ایمنی کامل دهد که مرا به یگانگی بی‏هیچ شائبه شرک و ریا پرستش کنند و بعد از آن هر که کافر شود به حقیقت همان فاسقان تبهکارند. همچنین آیه 5 سوره قصص که می‎فرماید: ما اراده کردیم که بر آن طایفه ضعیف ذلیل در آن سرزمین منت گذارده و آنها را پیشوایان خلق قرار دهیم و وارث ملک و جانشین فرعونیان گردانیم.


بنا به گزارش «مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات» برخی از کرامات امام زمان(عج) نیز به شرح زیر است:

1. نقل است که حکیمه خاتون ،عمه امام حسن عسگری(ع) گفت: وقت ولادت امام زمان(عج) سوره توحید، قدر و آیت‌الکرسی را بر نرجس خاتون قرائت می‎کردم، نوزاد هنوز به دنیا نیامده بود و در شکم مادرش بود که شنیدم بعد از خواندن من سوره‎های مذکور را قرائت نمود و بعد از تولد روبه قبله و در حال سجده پدرش او را برداشت و گفت: به اذن خدا قرآن بخوان و نوزاد آیات 5 و 6 سوره قصص را قرائت نمود و صلوات بر محمد و علی و فاطمه و تک‎تک ائمه فرستاد و در بازوی راستش نوشته شده بود: جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا.

2. نصیر خادم امام حسن عسگری(ع) نقل می‎کند: روزی خدمت امام(ع) وارد شدم و حضرت حجت در گهواره بود و شنیدم که می‎گفت: من آخرین وصی پیامبر(ص) هستم و توسط من خداوند بلا را از خاندان من و شیعیان من دفع می‎کند.

3. از محمد بن ابراهیم بن مهزیار نقل است که گفت: بعد از رحلت امام حسن عسگری(ع) در شناخت امام بعدی به شک افتادم و نزد پدرم اموال (وجوهات) فراوانی بود و پدرم آنها را برداشته راهی عراق شد و من هم همراهش بودم که در بین راه پدرم از دنیا رفت و مرا سفارش کرد که اموال را به صاحبش برسانم. من با خود گفتم می‎روم بغداد و کسی را خبر نمی‎کنم اگر امام بحق را شناختم اموال را تحویل می‎دهم و اگر نشناختم خودم اموال را صرف خوش گذرانی می‎کنم و با این نیت وارد بغداد شدم و خانه‎ای کرایه کردم بعد از چند روز ناگاه فرستاده‎ای دیدم که با خود نامه‎ای همراه خود آورد و تحویلم داد آن را باز کرده خواندم نوشته بود: ای محمد همراه تو این مقدار از اموال ما وجود دارد و آدرس دقیق آنها را نوشته بود و حتی از قصد و نظر من هم خبر داده بود آنچه را هم نمی‎دانستم برای من نوشته بود. پس از آن اموال را تسلیم نموده و با حال اندوه و غم چند روزی را در بغداد سپری کردم تا اینکه فرستاده‎ای آمد و نامه‎ای به من داد که در آن نوشته بود: ما تو را جانشین پدرت نمودیم و تو را وکیل در اموال خود نمودیم سپس من هم حمد خدا را گفتم و به ولایت خود برگشتم.

4. مردی از اهالی عراق اموال فراوانی خدمت امام زمان (عج) برد، حضرت قسمتی از آن را برگرداند و فرمود: حق اقوام خود را از آن جدا کرده و پرداخت کن و من هم از بدهی خود نسبت به پسر عموهایم چیزی به کسی نگفته بودم وقتی که مال را مشاهده کردم دیدم همان مقدار است که از اموال پسر عموهایم همراه من بود.

5. از ابوعلی بغدادی نقل است که گفت: من در بخارا بودم شخصی بنام «جاوشیر» ده قطعه طلا به من داد تا آنها را خدمت حسین بن روح. نائب امام، در بغداد برسانم در بین راه یکی از طلاها گم شد و من متوجه نشدم ولی بعد از ورود به بغداد وقتی که خواستم طلاها را آماده کنم تا به خدمت نائب امام بدهم متوجه شدم که یکی از طلاها گم شده است از پول خودم شبیه آن قطعه را خریدم و به ضمیمه طلاهای دیگر خدمت حسین بن روح بردم و همه را تحویل دادم ولی وی همان سکه‎ای را که خودم خریده بودم به من برگرداند و گفت: سکه‎ای که گم کرده‎ بودی به دست ما رسید.

بhttp://namehnews.ir/fa/news/49621/گوشه‌ای-از-فضایل-و-کرامات-امام-زمانعج

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا قلیزاده

احادیث

تعداد بشاراتى که از پیامبر اکرم ( ص) درباره حضرت مهدى (ع) وارد شده ، بیش از آن است که در این مختصر گنجانده شود، ما از میان این احادیث تنها به ذکر چهل حدیثى که حافظ ابونعیم اصفهانى (متوفى 430هـ ) در کتاب اربعین حدیث فى المهدى ذکر المهدى و نعوته و حقیقة مخرجه جمع آورى کرده ، اکتفاء مى کنیم.

  مرحوم على بن عیسى اربلى در کتاب کشف الغمه مى نویسد: چهل حدیث درباره مهدى موعود به دست آورده ام که حافظ ابونعیم اصفهانى آنها را جمع آورى کرده و من هم به ترتیبى که او ذکر نموده ، مى آورم ولى از میان سلسله سند فقط شخص راوى که از پیغمبر روایت نموده است، نام مى بریم :

حدیث1- رفاه مردم در عصر امام زمان :

ابوسعید خدرى از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده که فرمود :

یکون من امتى المهدى ان قصر عمره فسبع سنین و الافثمان و الافتسع یتنعم امتى فى زمانه نعیما لم یتنعموا مثله قطّ البر و الفاجر یرسل السماء علیهم مدراراً و الا تدخر الارض شیئاً من نباتها .  

مهدى از میان امت من برخاسته شود مدت سلطنت او هفت یا هشت یا نه سال مى باشد ، همه طبقات امت من در زمان ظهور او چنان در رفاه زندگى نمایند که قبل از وى هیچ بّر و فاجرى بدان نرسیده باشند، آسمان باران رحمت خود را بر آنان مى بارد و زمین از روئیدنیهاى خود چیزى فرو گذار نمى کند.


حدیث2- عدل مهدى (عج) :

ابوسعید مى گوید پیغمبر فرمود: 

تملاء الارض ظلماً و جوراً فیقوم رجل من عترتى فیملاءها قسطاً و عدلاً یملک سبعاً او تسعاً .

زمین پر از ظلم و ستم گردد، پس مردى از عترت من قیام کند و آن را پر از عدل و داد گرداند و هفت یا نه سال سلطنت نماید.

حدیث3: 

و باز نقل کرده که پیغمبر(ص) فرموده :

لا تنقضى الساعة حتى یملک الارض رجل من اهل بیتى یملاء الارض  عدلاً کما ملئت جوراً یملک سبع سنین .

قیامت منقضى نخواهد شد تا این که مردى از اهل بیت من به سلطنت رسد و او زمین را پر از عدل و داد کند ، چنان که پر از ظلم شده باشد و مدت سلطنت هفت سال است .

حدیث4- مهدى فرزند فاطمه  زهرا (س) :

از امام زین العابدین و آن حضرت از پدرش روایت نموده که پیامبر اکرم (ص) به فاطمه زهرا (س)  فرموده : 

المهدى من ولدک .

( مهدى از فرزندان تو است ).

حدیث5- مهدى برگزیده خداست :

على بن هلال از پدرش روایت نموده که گفت در مرض پیامبر (ص) ، حضورش شرفیاب شدم ، دیدم فاطمه (س) در بالین پدرش نشسته و اشک مى ریزد چون صداى گریه اش بلند شد، پیامبر سر برداشت و فرمود:

فاطمه جان ! چرا گریه مى کنى ؟

عرض کرد: مى ترسم بعد ازشما احترام ما از دست برود ؟

فرمود : عزیزم ، مگر نمى دانى که خداوند به اعل زمین نگاه کرد و پدرت را از میان آنان برگزید، سپس نظر کرد و شوهرت را انتخاب کرد، و به من وحى فرمود که تو را به او تزویج کنم ؟

دخترم ! ما اهل بیتى هستیم که خداوند عزوجل هفت فضیلت به ما عطا فرموده که به هیچ کس قبل و بعد ازما عطا نفرموده است، و آن این که :

من خاتم پیامبران نزد خدا و بهترین آنها و محبوبترین بندگان مى باشم و با این امتیازات پدر تو مى باشم، جانشین من بهترین جانشینان پیغمبران و محبوبترین آنها نزد خداست، و او شوهر تو است شهید ما بهترین شهداء و محبوبترین آنان نزد خداوند است و او حمزه بن عبدالمطلب عموى پدر و شوهرت مى باشد، جعفربن ابیطالب که با دو بال در بهشت با فرشتگان پرواز مى کند پسر عموى پدرت و برادر شوهرت از ما است ، در سبط این امت که حسن و حسین دو فرزند تو و دو آقاى اهل بهشت مى باشند از ماست، و به خدا قسم که پدرشان افضل از آنهاست.

یا فاطمة و الذى بعثنى بالحق ان منهما مهدى هذه الامة اذا صارت الدنیا هرجاً و مرجاًًً و تظاهرت الفتن و انقطعت السبل و اغار بعضهم على بعض فلا کبیر یرحم صغیراً و لا صغیر یوقر کبیراً فیبعث الله عند ذلک منهما من یفتح حصون الضالة و قلوباً غلفاً یوم بالدین فى آخر الزمان کما قمت به فى آخر الزمان و یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً .

اى فاطمه ! به خداوندى که مرا به راستى برانگیخته ، مهدى این امت نیز از ایشان مى باشد، موقعى که دنیا هرج و مرج شود و آشوبها پدید آید و راهها مسدود گردد و اموال یکدیگر را به غارت برند، نه بزرگتر به کوچکتر رحم کند و نه کوچکتر احترام بزرگتر را نگاه دارد، خداوند کسى را برانگیزد که قلعه هاى ضلالت و دلهاى قفل زده را بگشاید و اساس دین را در آخر الزمان استوار سازد، چنان که من در آخر الزمان پایدار گردم و زمین را پراز عدل نماید چنان که از ظلم پر شده باشد....

حدیث6- مهدى ، حسینى است :

در آن کتاب از حذیفة بن یمان روایت مى کند که گفت: پیامبر خطبه اى ایراد فرمود و آنچه مى باید اتفاق بیفتد به ما اطلاع داد سپس فرمود :

 لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله عزوجل ذلک الیوم حتى یبعث رجلاً من ولدى اسمه اسمى .

اگر از عمر دنیا جز یک روز بیشتر نمانده باشد. خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردى از اولاد من برانگیزد  که همنام من باشد.

 سلمان برخاست و عرض کرد: اى رسول خدا(ص) از کدام فرزند شما خواهد  بود؟ فرمود : از این فرزندم ، و دست روى شانه حسین (ع) گذاشت.

حدیث7- قریه اى که مهدى از آنجا قیام مى کند :

به سند خود از عبدالله بن عمر روایت نموده که گفت :

 یخرج المهدى من قریة یقال لها کرعة

مهدى از قریه اى قیام مى کند که آن را کرعه مى گویند .

حدیث8- ویژگیهاى حضرت :

همچنین حذیفة از پیامبر(ص) نقل کرده که فرمود :

المهدى رجل من ولدى وجهه کالکوکب الدرى

مهدى از فرزندان من است که چهره اش چون ستاره تابان است .

حدیث9  :

 حذیفه روایت نموده که پیامبر (ص) فرمود :

المهدى رجل من ولدى لونه لونٌ عربىٌ و جسمه جسمٌ اسرائیلى على خدّه الآیمن خال کانه کوکب درى یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً یرضى فى خلافته اهل الارض و اهل السماء والطیر فى الجوّ.  

مهدى مردى از اولاد من است رنگ بدن او رنگ نژاد عرب و اندامش مانند اندام بنى اسرائیل است،در گونه راست وى خالى است که چون ستاره تابناکى بدرخشد زمین را پر از عدل کند چنان که پر از ظلم شده باشد، ساکنان زمین و آسمان و پرندگان هوا در خلافت وى خشنود خواهند بود.

حدیث10:

ابو سعید خدرى مى گوید پیامبر فرمود :

 المهدى منا اجل الجبین اقنى الانف

مهدى ما پیشانیش روشن و وسط بینیش کمى برآمده است



حدیث11: 

المهدى منا اهل البیت رجل من امتى اشم الانف یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً

 مهدى ما اهل بیت مردى از امت من است که وسط بینیش برآمده و او زمین را پر از عدل کند، چنان که پر از ظلم باشد.

حدیث12:

 ابوامامه باهلى از پیغمبر (ص) روایت کرده که فرمود:

 بینکم و بین الروم اربع هدن یوم الرابعةعلى ید رجل من آل هرقل یدوم سبع سنین ..

میان شما و رومیان چهار صلح است ، چهارمین آن به دست مردى از نسل هرقل خواهد بود و هفت سال دوام مى یابد مردى از طائفه عبدقیس به نام مستور بن بجلانعرض کرد اى رسول خدا (ص) در آن روز پیشواى مردم کیست ؟

فرمود : المهدى من ولدى ابن اربعین سنة، کان وجهه کوکب درى فى خده الایمن خال اسود علیه عباء تان قطریتان کانه من رجال بنى اسرائیل یستخرج الکنوز یفتح مدائن الشرک .

پیشواى مردم مهدى است که از فرزندان من مى باشد که چون ظهور کند به صورت مرد چهل ساله مى نماید.رخسارش چون ستاره تابان مى درخشد و در سمت راست رخسارش خال سیاهى است، دو عباى قطرى پوشیده (و از لحاظ سلامت بنیه ) گوئى ازمردان بنى اسرائیل است، ذخائر زمین را استخراج کند و شهرهاى شرک را بگشاید .

حدیث13:

عبدالرحمن بن عوف روایت نموده که پیغمبر فرمود: 

لیبعثن الله من عترتى رجلاً افرق الثنایا، اجلى الجبهه ، یملاء الارض عدلاً یفیض المال فیضاً

خداوند از عترت من مردى را برانگیزد که میان دندانهایش باز ، و رویش روشن باشد، زمین را پر از عدل کند و به مردم اموال فراوان بخشد.

حدیث14:

 پیشوا صالح ابوامامه نقل مى کند که رسول اکرم (ص) براى ما خطبه ایراد کرد و درضمن ، از دجّال نام برد و فرمود :

پس شهر مدینه از پلیدیها پاک شود چنان که کوره آهنگرى از کثافات فلزات پاک گردد ، آن روز اعلام خواهند کرد که امروز روز آزادى است .

زنى به نام ام شریک عرض کرد: اى رسول خدا (ص) عرب کجا خواهند بود؟

فرمود : در آن روز آنها اندکى بیش نیستند ، بیشتر آنان در بیت المقدس مى باشند ، اممهم المهدى ، رجل صالح پیشواى آنها مهدى است که مردى صالح مى باشد .

حدیث15: ظهور هویدا :

ابو سعید خدرى روایت مى کند که پیغمبر (ص) فرمود :

یخرج المهدى فى امتى یبعثه الله عیاناً للناس یتنعم الامة و تعیش الماشیة و تخرج الارض نباتها و یعطى المال صحاحاً .

مهدى میان امت من قیام خواهد کرد و خداوند او را به طور آشکار براى مردم برانگیزد ، مردم در رفاه ، و چهار پایان در آسایش باشند، و زمین روئیدنیهاى خود را بیرون دهد و او مال را به طور مساوى میان مردم تقسیم نماید .

حدیث16- ابر بر سر او سایه افکند :

عبدالله بن عمر نقل کرد که پیغمبر فرمود :

 یخرج المهدى و على رأسه عمامة فیهما مناد ینادى هذا المهدى خلیفة الله فاتبعوه .

مهدى در حالى که قطعه ابرى بر سر او سایه افکنده قیام مى نماید ، در آن وقت گوینده اى اعلام مى دارد که این مهدى خلیفة الله است از وى پیروى کنید.

حدیث17: بالاى سرحضرت مهدى (ع) فرشته اى است :

عبدالله بن عمر مى گوید : پیامبر (ص) فرمود:

یخرج المهدى و على رأسه ملک ینادى هذا المهدى فاتبعوه .

مهدى در حالى قیام مى کند که فرشته اى بالاى سر او قرار دارد و مى گوید : مهدى این است از وى پیروى نمائید .

حدیث18: مژده پیامبر (ص) به ظهور مهدى (ع) :

ابوسعید خدرى از پیغمبر (ص) نقل کرده که فرمود :

ابشرکم بالمهدى یبعث فى امتى على اختلاف من الناس زلزال فیملاء الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً یرضى عنه ساکن السماء و ساکن الارض یقسم المال صحاحاً فقال له رجل : و ما صحاحاً ؟ قال : السویة بین الناس .

شما را مژده به ظهور مهدى مى دهم که به هنگام اختلاف زیاد و تزلزل مردم ، قیام کند و زمین را پر از عدل و داد نماید چنان که از ظلم و ستم پر شده باشد ساکنان آسمان و زمین از حکومت او راضى خواهند بود و اموال را میان مردم به طور مساوى قسمت کند.

حدیث19: نام آن حضرت :

عبد الله بن عمر از رسول خدا (ص) روایت نموده که فرمود :

 لا یقوم الساعة حتى یملک رجل من اهل بیتى ، یواطى اسمه اسمى یملاء الارض عدلاً و قسطاً کما ملئت ظلماً و جوراً .

پیش از قیامت مردى از اهل بیت من به سلطنت مى رسد که همنام من باشد زمین را پر از عدل و داد کند چنان که پر از ظلم و جور شده باشد.

حدیث20- کنیه او :

حذیفه از آن حضرت روایت کرده که فرمود:

لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لبعث الله فیه رجلا اسمه اسمى و خلقه خلقى یکنّى ابا عبدالله .

اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداوند در آن روز مردى را بر انگیزد که نامش نام من وخویش چون  خوى من و کنیه اش ابوعبدالله مى باشد .

 

حدیث21:

 همچنین فرمود :

لا یذهب الدنیا حتى یبعث الله رجلاً من اهل بیتى یواطىء اسمه اسمى و اسم ابیه اسم ابى یملاءها قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراً و ظلماً.

عمر دنیا به پایان نمى رسد تا این که خداوند مردى از اهل بیت من برانگیزد که نامش نام من و  نام پدرش نام پدر من است . (1) او دنیا را پر از عدل و داد نماید چنان که از ظلم و جور پر شده باشد .

گنجى خود احتمال داده است جمله اسم ابیه اسم ابى را راوى زائده بن ابى الرقاد باهلى براصل حدیث افزوده است ، بزرگان اهل تسنن نوشته اند وى عادت داشت چیزى بر احادیث بیفزاید گنجى از سى نفر از بزرگان محدثین معتبر اهل سنت را نام برده که همین را از عاصم از زر از عبدالله بن مسعود نقل کرده اند که فقط پیامبر فرموده : اسمه اسمى ، بعضیها احتمال داده اند در اصل اسم ابیه، اسم ابنى بوده ، به واسط عدم توجه راوى در نقل یا کاتب هنگام نوشتن ابى ضبط شده و منشأ این اشتباه شده است چنان که بسیار هم اتفاق مى افتد، دلیل این موضوع  حدیث ابن ابى لیلا است که در صفحه 276 از امالى شیخ طوسى نقل شده که پیامبر فرمود: اسمه کاسمى و اسم ابیه کاسم ابنى .

حدیث22-عدل مهدى (عج):

ابوسعید خدرى از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده که فرمود:

لتملان الارض ظلما و عدواناً ثم لیخرجن رجل من اهل بیتى حتى یملاءها قسطاً و عدلاً کما ملئت جوراو ظلماً.

چون روزى فرارسد که زمین پر از ظلم و ستم شود خداوند مردى از اهل بیت من ظاهر گرداند تا جهان را پر از عدل و داد کند . 

حدیث23-اخلاق آن حضرت :

عبدالله بن عمر روایت نموده که پیغمبر فرمود :

یخرج رجل من اهل بیتى یواطى اسمه اسمى و خلقه خلقى یملاءها قسطاً و عدلاً.

مردى از اهل بیت من خارج مى شود که نامش مطابق نام من و اخلاقش چون اخلاق من مى باشد، و او جهان را پر از عدل و داد کند.

حدیث24- بخشش مهدى (ع) :

ابوسعید خدرى گفت رسول اکرم (ص) فرمود:

یکون عند انقطاع من الزمان و ظهور من الفتن رجل یقال له: المهدى یکون عطاؤه هنیئاً .

در آخرالزمان و موقعى که آشوبها پدید آید، مردى به قدرت مى رسد که به او مهدى گفته مى شود که بخشش او گوارا باشد.

حدیث25-علم مهدى به سنت پیغمبر (ص):

ابو سعید خدرى روایت کرده که پیغمبر فرمود :

یخرج رجل من اهل بیتى و یعمل سنتى و ینزل الله له البرکة من السماء وتخرج الارض برکاتها و تملاء به الارض عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً و یعمل على هذه الامة سبع سنین و ینزل بیت المقدس .

مردى از اهل بیت من به سلطنت خواهد رسید که به سنت من (آن طور که باید) عمل نماید و خداوند از آسمان براى وى روزى فرستد، و زمین آنچه دارد، بیرون دهد و او زمین را پر از عدل کند چنان که پراز ظلم و ستم باشد او به بیت المقدس درآید و هفت سال سلطنت نماید.

حدیث26-آمدن مهدى با پرچمها :

ثوبان از پیامبر (ص) روایت نموده که فرمود:

اذا رأیتم الرأیات السود قد اقبلت من خراسان فائتوها و لو حبوا على الثلج فیها خلیفةالله المهدى . 

چون پرچمهاى سیاه ببینید که ازسوى خراسان مى آید به استقبال آن بشتابید هرچند با رفتن از روى برف باشد زیرا که همراه آن جماعت مهدى خلیفة الله است .

حدیث27-آمدن وى از جانب مشرق:

عبدالله عمر گفت : روزى در خدمت پیامبر (ص) بودیم که عده اى از جوانان بنى هاشم بیامدند، از مشاهده آنها دیدگاه پیامبر پر از اشک شد و رنگ مبارکش تغییر کرد، اصحاب عرض کردند: یا رسول الله سیماى مبارکتان گرفته است ما نمى توانیم شما را بدین حالت ببینیم فرمود:

انا اهل بیت اختارالله لنا الآخرة على الدنیا و ان اهل بیتى سیلقون بعدى بلاء و تشریداً و تطریداُ حتى یأتى قوم من قبل المشرق و معهم رایات سود فیسألون الحق فلا یعطونه فیقاتلون و ینصرون فیعطون ماسألوا فلا یقبلون حتى یدفعوه الى رجل من اهل بیتى فیملاء ها قسطاً کما ملاءها جوراً فمن ادرک ذلک منکم فلیأتهم و لحبواً على الثلج .

ما اهل بیتى هستیم که خداوند آخرت را براى ما بر دنیا ترجیح داده ، بعد از این اهل بیت من مصیبتها مى بینند و از وطن آواره مى گردند ، تا آنگاه که مردمى از جانب مشرق با پرچمهاى سیاه به طلب حق قیام کنند، این حق را به آنها نمى دهند تا جنگ کنند ، و پیروزى یابند و حق را بگیرند و آن را به مردى از اهل بیت من بسپارند که دنیا را پر از عدل کند چنان که از ظلم پر شده باشد هر کس ، آن زمان را درک کند به آنها بپیوندد اگر چه به رفتن از روى برف باشد.

حدیث28- تجدید عظمت اسلام با ظهور او:

حذیفه روایت نموده که از پیغمبر (ص) شنیدم مى فرمود :

واى بر این امت از سلطه اى که پادشاهان ستمگر بر آنها پیدا مى کنند و آنها را کشته، و مؤمنین را به وحشت مى اندازند، مگر کسى که فرمان آنها را گردن نهد شخص با ایمان به زبان با آنها مى سازد ولى قلباً از آنان مى گریزد و چون خداوند عزوجل اراده نماید که عزت اسلام را تجدید کند ، شوکت هر ستمگر جبارى را درهم بشکند زیرا خداى توانا قادر است امتى را که در میان فساد افتاده اند، به ساحل صلاح آورد.

سپس فرمود: اى حذیفه ، لولم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتى یملک رجل من اهل بیتى تجرى الملاحم على یدیه و یظهر الاسلام لا یخلف وعده و هو سریع الحساب.

اگر از عمر دنیا جز یک روز نمانده باشد، خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا مردى از اهل بیت من به سلطنت رسد که با بى دینان جنگها کند تا اسلام را آشکار سازد.

حدیث29- رفاه و آسایش مسلمانان در عصر مهدى (عج):

ابوسعید خدرى از پیغمبر (ص) روایت نموده که فرمود:

یتنعم امتى فى زمن المهدى (ع) نعمة لم یتنعموا قبلها قطّ یرسل السماء علیهم مدراراً و لا تدع الارض شیئاً من بناتها الاخرجته .

امت من در زمان مهدى چنان در فراخى معیشت به سر برند که هیچگاه پیش از آن ندیده باشند . آسمان پى در پى برکات خود را براى آنان فرو مى ریزد و زمین آنچه دارد بیرون مى دهد .

حدیث30- مهدى یکى از سروران بهشت :

انس بن مالک روایت کرده که پیغمبر (ص) فرمود:

نحن بنو عبدالمطلب سادات اهل الجنة، انا و  اخى على و عمى حمزه و جعفر و الحسن و الحسین و المهدى .

ما فرزندان عبدالمطلب سروران اهل بهشتیم ، من و برادرم على و عمویم حمزه و جعفر و حسن و حسین و مهدى .

 

حدیث31- سلطنت مهدى (ع):

ابوهریره روایت کرده که پیغمبر (ص) فرمود:

لولم یبق من الدنیا الا لیلة لملک فیها رجل من اهل بیتى .

اگر از عمر دنیا جز یک شب نماند، در همان شب مردى از اهل بیت من به سلطنت رسد .

حدیث32- خلافت مهدى (ع) :

ثوبان از پیامبر اکرم (ص) روایت کرده که فرمود:

نزد گنج شما سه نفر به قتل رسند که هر سه پسران خلیفه مى باشند و پس از آن دیگر هیچ یک از آنها خلیفه نمى شود تا آن که مردمى با پرچمهاى سیاه سررسند و طورى آنها را به قتل رسانند که هیچ قومى را بدان وضع نکشته باشند.

ثم یجیئى خلیفة الله المهدى فاذا سمعتم به فأتوه فیبایعوه فانه خلیفة الله المهدى .

سپس خلیفه خدا مهدى بیاید ، چون بشنوید که ظهور نموده به سوى او رو آورید و با او بیعت کنید زیرا او مهدى خلیفه حقیقى خداوند است .

حدیث33- بیعت با حضرت: 

ثوبان از پیامبر (ص) روایت کرده که فرمود: 

مردمى با پرچمهاى سیاه از جانب شرق پدید آیند که دلهاى آهنین دارند هر کس از آمدن آنها مطلع گشت به سوى آنها رو آورد و با آنان بیعت کند و لو با رفتن از روى برف باشد .

حدیث34- پیوند دهنده دلها :

از على (ع) روایت شده که فرمود: به پیغمبر اکرم (ص) عرض کردم :

 یا رسول الله (ص) أمنا آل محمد المهدى أم من غیرنا ؟

اى رسول خدا مهدى از ما اهل بیت است یا از غیر ما؟

  پیامبر فرمود:

لا،  بل منا یختم الله به الدین کما فتح بنا و بنا ینقذون من الفتن کما انقذوا من الشرک و بنا یؤلف الله بین قلوبهم بعد عداوة الفتنة  اخوانا کما ألف بینهم بعد عداوة الشرک اخواناً فى دینهم .   

او از ماست خداوند دین را به وسیله او ختم کند چنان که توسط ما گشود ، مردم به وسبله ما از آشوبها نجات یابند چنان که از منجلاب شرک بیرون آمدند، دلهاى آنها را به هم پیوند دهد و بعد از دشمنیها آنها را با هم برادر کند، چنان که بعد از نجات از شرک ، آنها را با هم برادر دینى کرد.

حدیث35- بعد از مهدى زندگى بى فائده است :

عبدالله بن مسعود مى گوید پیامبر اکرم (ص) فرمود :

 لولم یبق من الدنیا الا لیلة لطول الله تلک اللیلة حتى یملک رجل من اهل بیتى یواطى اسمه اسمى و اسم ابیه اسم ابى یملاء ها قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماًً و جوراً و یقسم المال بالسویة و یجعل الله الغنى فى قلوب هذه الامة فیملک سبعاً او تسعاً لاخیر فى العیش بعد المهدى  .

اگر از عمر دنیا جز یک شب نماند، خداوند آن شب را چندان دراز گرداند تا مردى از اهل بیت من به سلطنت رسد که نامش نام من و نام پدرش نام پدر من مى باشد . و او زمین را پر از عدل و داد کند چنان که پر از ظلم و جور شده باشد، اموال را بالسویه میان مردم تقسیم کند، و خداوند دلهاى امت مرا بى نیاز گرداند، هفت سال یا نه سال سلطنت نماید سپس بعد از مهدى زندگى فائده ندارد.

حدیث36- قسطنطنیه به دست مهدى (ع) فتح شود:

ابوهریره از پیغمبر (ص) روایت کرده که فرمود:

لا تقوم الساعة حتى یملک رجل من اهل بیتى یفتح القسطنطنیة و جبل الدیلم و لو لم یبق الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتى یفتحها.

پیش از آنکه قیامت شود و مردى از اهل بیت من به سلطنت رسد و قسططنطنیه و جبال دیلم (2) را فتح کند اگر یک روز از عمر دنیا باقى باشد خداوند آن روز را چندان دراز گرداند تا آنجا را فتح کند.

جبال دیلم نواحى قزوین رو به طرف شمال و منطفه گیلان است .

حدیث37- مهدى (ع) پس از پادشاهان ستمگر:

قیس بن جابر از پدرش و او از جدش ، از رسول خدا (ص) روایت نموده که فرمود:

 سیکون بعدى خلفاء و من بعد الخلفاء امراء و من بعد الامراء ملوک جبابرة ثم یخرج رجل من اهل بیتى یملاء الارض عدلاً کما ملئت جوراً .

بعد ا ز من خلفاء خواهند بود و بعد ازخلفاء امراء و بعد از امراء پادشاهان ستمگر بیایند آنگاه مردى از اهل بیت من خواهد آمد که زمین را از عدل و داد پرکند چنانکه پراز ظلم باشد.

حدیث38-عیسى (ع) مأموم مهدى (ع) :

ابوسعید از پیغمبر (ص) نقل کرده که فرمود:

منا الذى یصلى عیسى ابن مریم (ع) خلفه .

آن کس که عیسى بن مریم پشت سر او نماز مى گذارد ، از ما است .

حدیث39- مهدى با عیسى بن مریم سخن مى گوید:

جابر بن عبدالله انصارى از آن حضرت روایت نموده که فرمود:

ینزل عیسى بن مریم (ع) فیقول امیر هم المهدى تعال صل بنا فیقول : الا ان بعضکم على بعض امراء تکرمة من الله عزوجل لهذه الامة.  

چون اصحاب مهدى قیام کنند، عیسى بن مریم از آسمان فرود آید، امیر قیام کنندگان به عیسى مى گوید بیا تا با تو نماز بگذاریم عیسى مى گوید: شما خود از جانب خدا برخى بر برخى دیگر امیر هستید و این لطف خدا نسبت به این امت است .

حدیث40- مهدى (ع) حافظ امنیت :

عبدالله بن عباس از پیغمبر اکرم (ص) روایت کرده که فرمود:

لن تهلک امة انا فى اولها و عیسى بن مریم فى آخرها و المهدى فى وسطها . (3)

کشف الغمه ، على بى عیسى اربلى بنقل بحار، ج 51، از صفحه 78تا 85، ابونعیم اصفهانى این چهل حدیث را با سلسله سند ذکر کرده ، اهمیت این روایات در این است که اغلب آنها از راویان مشهور اهل تسنن نقل شده ، مرحوم اربلى جهت اختصار سلسله سند آنها را حذف کرده است.

امتى که من در اول آنها و عیسى بن مریم در آخر آنها و مهدى در وسط آنها باشیم، هرگز هلاک نمى شوند. 

 

        

 

همه این چهل حدیثى که ابونعیم از میان انبوه احادیث حضرت مهدى جهت کتاب خود برگزیده ، در سایر کتب حدیث اهل تسنن نیز نقل شده است و این احادیث بعضى از آن احادیثى است که علماى اهل سنت در کتابهاى خود نوشته اند .

یکى از علماى شیعه کتابى تألیف کرده و نام آن را کشف المخفى فى مناقب المهدى نامیده است. (4) و در این کتاب 110حدیث از طریق رجال عامه روایت کرده که به خاطر اختصار و رعایت حال از نقل آن نیز خوددارى نمودیم ، زیرا برخى از روایات گذشته که نقل کردیم خواننده را از تفضیل بیشتر بى نیاز مى کند و همانها براى اهل انصاف و دارنده عقل سلیم کافى بود و در اینجا فقط اسامى کسانى  که این یکصدو ده حدیث را در کتابهاى خود آورده اند، ذکر مى کنیم تا اهل توفیق با تحقیق ازمضامین آن مستحضر گردند:  

  

تألیف شیخ یحیى بن حسن بن بطریق صاحب کتاب العمدة و المستدرک .

مؤلف 

نام کتاب:

احادیث

بخارى

صحیح

 3  حدیث 

مسلم

صحیح

11  حدیث 

حمیدى

جمع بین الصحیحین

2  حدیث 

زید بن معاویه عبدرى 

بین صحاح سته

11  حدیث

عبدالعزیز عکبرى

فصال الصحابة

7  حدیث 

ثعلبى

تفسیر

5  حدیث 

ابن قتیبه 

غریب الحدیث

6  حدیث

ابن شیرویه دیلمى

الفردوس

4  حدیث

حافظ ابوالحسن دار قطنى

مسند فاطمه (س)

6  حدیث

حافظ ابوالحسن دار قطنى 

مسند علی (ع)

3  حدیث

کسائى

المبتداء

2  حدیث

حسن بن مسعود فراء

المصابیح

5  حدیث

ابوالحسن منارى

الملاحم

36  حدیث

حافظ بن مطیق

از کتاب وى

3  حدیث

محمد بن اسماعیل فرغانى

الرعایة لا هل الروایة

3  حدیث 

حمیدى (نامبرده )   

در خبر سطیح

2  حدیث

یوسف بن عبدالبر نمیرى 

استیعاب

2  حدیث

مرحوم سید بن طاوس مى نویسد : جلد دوم سنن ابن ماجه قزوینى را که تاریخ کتابت آن سال 300هجرى یعنى زمان مؤلف است، به دست آوردیم ، در کتاب نامبرده روایات بسیارى درباره ملاحم (پیشگوئیها ) از جمله هفت حدیث در باب ظهور مهدى با سلسله سند نقل کرده است که وى از فرزندان فاطمه است و زمین را پر از عدل مى کند چنان که پر از ظلم شده باشد .

همچنین وى مى گوید : کتابى دیگر به نام المقنص على محدث الاعوام لنبأ ملاحم عابر الایام تلخیص ابوالحسن احمد بن جعفر بن محمد منارى به دست آوردم که در زمان مؤلفش نوشته شده ، در آخر آن نسخه نوشته شده بود: در سنه 330از تألیف آن فراغت حاصل شد، در آن کتاب ، هیجده روایت با سند از پیغمبر درباره قیام و ظهور حتمى مهدى (ع) و اوصاف آن حضرت و این که او از اولاد فاطمه زهرا (س) دختر پیغمبر است و زمین را پر از عدل مى کند ، نقل کرده است .

سپس مرحوم سید ابن طاوس چهل حدیثى را که حافظ ابونعیم اصفهانى در توصیف مهدى موعود جمع آورى نموده، آورده ، آنگاه نتیجه گرفته است که احادیث راجع به مهدى که دانشمندان اهل تسنن روایت کرده اند، یکصدو پنجاه و شش حدیث است، و آنچه شیعه در این باره نقل کرده اند باید در چندین جلد تدوین شود. (5)

بنا به نقل بحار، ج 51، ص 106.

آرى در کتابهاى اهل تسنن که روایات حضرت مهدى آمده است ، به نقل روایات کلى اکتفاء نگردیده بلکه از اوصاف و خصوصیات آن نیز سخن رفته است .

فرقه زیدیه جارودیه نیز احادیث بسیارى درباره امام زمان (عج) از پیامبر اکرم (ص) و امام باقر (ع) روایت مى کنند، از علماى بزرگ آنان در کوفه و ابوسعید عبادبن یعقوب رواجینى عصفرى (متوفى 250هـ ) بود، او کتابى تحت عنوان اخبارالمهدى  نوشت. (6) ذهبى نقل مى کند که عباد مبلغى رافضى بود، قیام مهدى را در آینده نزدیک انتظار مى کشید، او شمشیرى را با خود حمل مى کرد و مى گفت که آن را براى جنگ در راه مهدى آماده نگه مى دارد . (7)

منتخب الاثر ص 5.

میزان الاعتدال ، ج 2، ص 80-379.

ذکر این نکته جالب است که او این عقیده را قبل از غیبت امام دوازدهم در سال 260هجرى داشت زیرا وى در سال 250 درگذشت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا قلیزاده

دوستی با امام زمان(عج)

دوستی با امام زمان(ع)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا قلیزاده

دوستی با امام زمان(ع)

راه‌های دوستی با امام زمان(عج) چیست؟

 

در ابتدا، لازم است این موضوع را مطرح کنیم که خداوند، در قرآن مجید، محبت و دوستی همه اهل بیت و همین طور تنها ذخیره و یادگار آل عصمت و طهارت، امام مهدی علیه‌السلام را بر همگان واجب کرده است و دوستی آنان را اجر و مزد رسالت پیامبر اسلام قرار داده است- خداوند به پیامبر در این باره می‌فرماید: قل لا أسألکم علیه أجرا الاّ المودة فی القربی؛ بگو: من، از شما، جز مودت و محبت خویشاوندانم، اجر و مزدی برای رسالت نمی‌خواهم.۱

 

 

 

 با توجه به این که مودت و دوستی آنان، منفعتی برای ایشان نیست، بلکه نفع آن برای دوست‌داران است و بهره‌های بی‌پایانی را در دنیا و آخرت به همراه دارد، در این مورد نیز می‌فرماید: قل ما سألتکم من اجر فهو لکم؛ بگو: هر اجر و پاداشی از شما خواسته‌ام، برای خود شما است.۲

در حقیقت، این دوستی‌ها، موجب ارتباط روحی و معنوی است که راه سیر به سوی خدا را فراهم می‌آورد و سلوک انسان را در جهت اراده حق، شکل می‌دهد، خداوند می‌فرماید: قل ما أسألکم علیه من أجر إلا من شاء أن یتخذ إلی ربه سبیلاً؛ بگو: من، در برابر آن رسالت، هیچ‌گونه پاداشی از شما نمی‌خواهم، مگر کسی که بخواهد راهی به سوی پروردگارش برگزیند.۳ با محبت امام زمان است که زمینه‌های اطلاعت از او فراهم می‌آید و با اطاعت از اوست که راه کمال انسان هموار می‌شود- با توجه به این مطالب، معلوم می‌شود که دوستی و محبت، اساس و پایه دین، بلکه مساوی دین است- امام صادق(ع) می‌فرماید: هل الدین إلا الحب؛ آیا دین، چیزی جز دوستی است؟.۴ امام زمان فرموده است: هر یک از شما، باید به آنچه که او را به مقام محبت و دوستی ما نزدیک می‌کند، عمل کند.۵ازاین‌رو، اگر عبادتی یا عملی مستحبی یا دعا و زیارتی خاص، بتواند مقدمه‌ای برای ایجاد محبت بیشتر به امام زمان باشد، انجام‌دادن آن، وظیفه خواهد بود و به فرمان صریح آن بزرگوار، بر عهده شیعیان قرار گرفته است- بنابراین، اگر ما به تکالیف شرعی خود عمل کنیم و به وظایفی که از سوی ائمه برای شیعیان در دوره ظهور توصیه شده، عمل کنیم، از دوست‌داران واقعی آن حضرت خواهیم بود- در این قسمت، برای شناخت هرچه بهتر راه‌های دوستی با امام زمان فهرست‌وار، به برخی از آن وظایف اشاره می‌شود:
1- کسب معرفت و شناخت نسبت به امام زمان؛


2- مأیوس‌نشدن در دوره غیبت؛

3- دعاکردن برای امام زمان، به‌ویژه دعا برای تعجیل فرج آن حضرت؛

4- تلاش برای فراهم‌ساختن زمینه ظهور؛

5- تهذیب نفس و تقوا پیشگی و پرهیز از گناه؛

6- دعا برای سلامتی امام زمان؛ برخی علما، نزدیک به هشتاد وظیفه برای منتظران ذکر کرده‌اند.۶

معرفی منابع برای مطالعه بیشتر:


- راه وصال، وظایف مؤمنین در زمان غیبت امام زمان، سید رضا حسینی مطلق؛

- با انتظار در خیمه‌اش درآییم، فصل‌نامه انتظار، شماره ۵؛
- در انتظار امام، عبدالهادی فضلی؛

- وظایف منتظران در عصر غیبت، حسین الهی‌نژاد؛

پی‌نوشت‌ها:


۱- شوری: ۲۳.

۲- سباء: ۴۷.

۳- فرقان: ۵۷.

۴- تفسیر عیاشی، ج۱، ص۱۶۸.

۵- احتجاج، طبرسی، ج۲، ص۵۹۹.

۶- برای اطلاع بیشتر ر.ک: مکیال‌المکارم؛ محمدتقی موسوی اصفهانی.

منبع: پرسمان دانشجویی

http://www.tebyan-ardebil.ir/description.aspx?id=64523

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا قلیزاده

نحوه تولد امام زمان(ع)

چگونگی ولادت امام زمان (عج)
جمعه پاتزدهم شعبان سال 255 هجری در شهر سامرا حضرت مهدی (عج) چشم به جهان گشود.حکیمه دختر امام محمد تقی (علیه السلام) نقل می کند که امام حسن عسکری (علیه السلام) مرا خواست و فرمود : عمه امشب نیمه شعبان است نزد ما افطار کن که خدواند در این شب فرخنده شخصی را متولد می سازد که حجت او در روی زمین می باشد .
عرض کردم : مادر این فرزند مبارک کیست؟  فرمود : نرجس.
گفتم : فدایت شوم اثری از حاملگی در این بانوی گرامی ندیدم!
فرمود : برای همین می گویم نزد ما باش.وارد خانه شدم سلام کردمبانوی عالی مقام نرجس خاتون آمد کفش از پای من بیرون آورد و گفت: ای بانوی من شب بخیر!گفتم: بانوی من و خاندان ما تویی! گفت:نه، من کجاو این مقام بزرگ؟ گفتم : دخترجان امشب خدواند پسری به تو عنایت می فرماید : که سرور دوجهان خواهد بود. تا این کلام ازمن شنید با کمال حجب و حیا نشست.

پس از اقامه نماز افطار کردم و خوابیدم، سحرگاه برای انجام نماز شب برخاستم. بعد از نماز دیدم نرجس خوابیده و از وضع حمل او خبری نیست.پس از تعقیب نماز دوباره خوابیدم که پس از لحظه ای با اضطراب بیدار شدم دیدم نرجس نیز بیدار است ولی هیچگونه علامتی در وی مشهود نیست .
حضرت عبدالعظیم حسنى یکى از فراریان شیعه است. احمد بن محمد بن خالد برقى مى گوید: عبدالعظیم حسنى، از دستِ حکومت فرار کرد و وارد رى شد و درمنزل یکى از شیعیان در سردابى ساکن شد. در همان سرداب خدا را عبادت مى کرد; روزها روزه بود و شب ها را به شب زنده دارى و تهجّد مى گذراند و مخفیانه از آنجا بیرون مى آمد و قبرى را که امروزه روبه روى قبر خود اوست زیارت مى کرد. تنها محل امن براى او، همان سرداب بود.
نزدیک بود که در وعده امام (علیه السلام) تردید کنم که ناگهان امام(علیه السلام)در مکانی که تشریف داشتند با صدای بلند مرا صدا زده فرمودند :
عمه : تعجیل مکن که وقت نزدیک است!
همینکه صدای مبارک امام حسن عسکری (علیه السلام) را شنیدم مشغول خواندن سوره الم سجده و یس شدم.در این موقع نرجس با حال اضطراب از خواب برخاست . من به وی نزدیک شدم و نام خدا را بر زبان جاری کردم و پرسیدم : آیا درخود چیزی احساس می کنی؟ گفت : آری.
گفتم : ناراحت مباش و دل قوی دار،این همان مژده است که به تو دادم.اندکی بعد صاحب الامر سلام الله علیه متولد شد آن ماه پاره را دیدم که مواضع هفتگانه سجده را روی زمین گذاشته و ذکر حق می گوید. او را در آغوش گرفتم در حالی که بر خلاف نوزادان دیگر از آلایش ولادت پاک و پاکیزه بود.
در این هنگام امام عسکری (علیه السلام) صدا زد : عمه جان ! فرزندم رانزد من بیاور،و او را نزد پدر بزرگوارش بردم،او را به سینه چسبانید و زبان در دهانش گذارد و دست بر چشم و گوش او کشید و فرمود فرزندم با من حرف بزن! آن مولود مسعود گفت : شهادت می دهم به وحدانیت پروردگار و رسالت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)،سپس بر امیرالمومنین(علیه السلام) و ائمه طاهرین (علیه السلام) درود فرستاد و چون به نام پدرش رسید دیدگان گشود و سلام کرد.
امام(علیه السلام) فرمود : عمه جان: او را نزد مادرش ببر تا به او نیز سلام کند و باز نزد من برگردان. او را نزد مادرش بردم سلام کرد، مادر نیز جواب سلامش را داد، سپس او ا پیش امام حسن عسکری (علیه السلام)برگردانیدم.) بخاری ،ج51،ص2
بعضی از اسماء و القاب ان گرامی عبارتند از : بقیه الله ، حجت ، خلف صالح،ابوالقاسم،قائم منتظر ، مهدی و (م ح م د) ، ناگفته نماند که نام ( م ح م د ) بنا بر فتوای شیخ انصاری مکروه ، شیخ طوسی حرام و حاجی نوری ذکر آن در مجالس و محافل حرام است ) . نجم الثاقب،ص48 (
منابع:
کتاب چشم به راه حضرت مهدی علیه السلام
اندیشه قم

tebyan.net

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا قلیزاده

تاریخچه مسجد

ساخت این بنا به نقل عالم معاصرمحدث نوری به فردی به نام شیخ حسن بن مثله جمکرانی مربوط می‌شود، به گفته او که در بیداری با امام دوازدهم شیعیان، مهدی دیدار کرده‌است و حجت ابن الحسن دستور ساخت مسجد را به وی داده‌است.

در میان شیعیان بحث‌های زیادی در خصوص ملاقات با امام زمان مطرح است. عده‌ای با استناد به روایاتی، آن را در خواب ممکن می‌دانند.[۲] دریافت نامه از امام زمان پس از غیبت کبری نیز مورد قبول بسیاری از شیعیان است، آن‌چنان‌که نامه و توقیع رسیده به شیخ مفید -حدود یک قرن پس از غیبت کبری- از نظر شیعیان مورد تردید واقع نشده‌است.

اما عده‌ای از جمله برخی از معاصرین، با استناد به نامه‌ای که حجت بن حسن مهدی به آخرین وکیل خویش ارسال نموده‌است، که شیعیان به توقیع ناحیه مقدسه از آن نام می‌برند، مشاهده امام زمان در بیداری را بر خلاف نامه منسوب به مهدی می‌دانند، در بخشی از این نامه[۳] آمده‌است:

غیبت کامل آغاز شد و پس از آن ظهوری نخواهد بود، مگر به‌فرمان خداوند.[۴] به‌زودی برخی از شیعیان من ادعا خواهند کرد که مرا دیده‌اند، آگاه باشید که هر کس قبل از خروج سفیانی و صیحه آسمانی ادعای مشاهده مرا کند، دروغگو و تهمت زننده است.[۵]

با این‌حال عده بسیاری از جمله شیخ عباس قمی در مفاتیح‌الجنان و پیش از او محدث نوری در کتاب خود،[۶] با ذکر سند، داستانهای بسیاری از ملاقات افراد با امام زمان نقل می‌کنند و با استناد به روایاتی، ملاقات با حضرت مهدی در بیداری را امکان‌پذیر می‌دانند.
سید حسن ابطحی در مقدمه کتاب ملاقات با امام زمان خود که ده‌ها بار تجدید چاپ شده اشاره‌ای به این توقیع نموده و سعی در اثبات این موضوع دارد که منظور از ادعای مشاهده مطرح شده در این نامه مشاهده‌ای توأم با ادعای ارتباط دائمی و بابیت و نمایندگی است که طبعاً به واسطه آغاز غیبت کبری پایان یافته و الا مشاهده فردی که در بدن مادی است و در بین مردم زندگی می‌کند نه‌تنها ممکن بلکه کاملاً عادی است و بارها اتفاق افتاده‌است.

برخی نیز برای تأیید این مسجد، داستان‌هایی از برخی علماء بزرگ شیعیان هم‌چون آیت‌الله بروجردی نقل کرده‌اند.[۷]

حسن بن مثله جمکرانی در روایت مشهوری که به‌نظر می‌آید تنها سند موجود و معتبر [نیازمند منبع] برای ساخت این مسجد باشد[۸] چنین می‌گوید:

من شب سه شنبه، ۱۷ ماه مبارک رمضان سال ۳۹۳ ق در خانه خود خوابیده بودم که ناگاه جماعتی از مردم به در خانه من آمدند و مرا از خواب بیدار کردند و گفتند:برخیز و مولای خود، مهدی را اجابت کن که تو را طلب نموده‌است.
آنها مرا به محلی که اکنون مسجد جمکران است آوردند، چون نیک نگاه کردم، تختی دیدم که فرشی نیکو بر آن تخت گسترده شده، جوانی سی ساله بر آن تخت تکیه بر بالش کرده و پیرمردی هم نزد او نشسته‌است، آن پیر، خضر نبی بود که مرا امر به نشستن نمود، حضرت مهدی مرا به نام خودم خواند و فرمود:

برو به حسن مسلم (که در این زمین کشاورزی می‌کند) بگو، این زمین شریفی است و حق تعالی آن را از زمین‌های دیگر برگزیده است و دیگر نباید در آن کشاورزی کند. عرض کردم: یا سیدی و مولای! لازم است که من دلیل و نشانه‌ای داشته باشم و گرنه مردم حرف مرا قبول نمی‌کنند.

فرمود: تو برو و آن رسالت را انجام بده، ما نشانه‌هایی برای آن قرار می‌دهیم، و همچنین نزد سید ابوالحسن (یکی از علمای قم) برو و به او بگو حسن مسلم را احضار کند و سود چند ساله را که از زمین به دست آورده‌است، وصول کند و با آن پول در این زمین مسجدی بنا نماید. به مردم بگو به این مکان رغبت کنند و آنرا عزیز دارند و چهار رکعت نماز در آن گزارند.
آنگاه امام فرمودند: هر که این دو رکعت نماز را در این مکان (مسجد جمکران) بخواند مانند آن است که دو رکعت نماز در کعبه خوانده باشد.

چون به راه افتادم، چند قدمی هنوز نرفته بودم که دوباره مرا بازخواندند و فرمودند: بزی در گله جعفر کاشانی است، آنرا خریداری کن و بدین مکان آور و آنرا بکش و به بیماران انفاق کن، هر مریضی که از گوشت آن بخورد، حق‌تعالی او را شفا دهد. حسن بن مثله جمکرانی می‌گوید: به خانه بازگشتم و تمام شب را در اندیشه بودم، تا اینکه نماز صبح را خوانده و به سراغ علی المنذر رفتم و ماجرای شب گذشته را برای او نقل کردم و با او به همان مکان شب گذشته رفتیم، و در آنجا زنجیرهایی را دیدیم که طبق فرموده امام حدود بنای مسجد را نشان می‌داد.
سپس به قم نزد سید ابوالحسن رضا رفتیم و چون به در خانه او رسیدیم، خادم او گفت: آیا تو از جمکران هستی؟ به او گفتم: بلی! خادم گفت: سید از سَحر در انتظار تو است. آنگاه به درون خانه رفتیم و سید مرا گرامی داشت و گفت: ای حسن بن مثله من در خواب بودم که شخصی به من گفت:

حسن بن مثله، از جمکران نزد تو می‌آید، هر چه او گوید، تصدیق کن و به قول او اعتماد نما، که سخن او سخن ماست و قول او را رد نکن.

از هنگام بیدار شدن تا این ساعت منتظر تو بودم، آنگاه من ماجرای شب گذشته را برای وی تعریف کردم، سید بلافاصله فرمود تا اسب‌ها را زین نهادند و بیرون آوردند و سوار شدیم، چون به نزدیک روستای جمکران رسیدیم، گله جعفر کاشانی را دیدیم، آن بز از پس همه گوسفندان می‌آمد، چون به میان گله رفتم، همینکه بز مرا دید به طرف من دوید، جعفر سوگند یاد کرد که این بز در گله من نبوده و تاکنون آنرا ندیده بودم، به هر حال آن بز را به محل مسجد آورده و آن را ذبح کردم و هر بیماری که گوشت آن تناول کرد، شفا یافت.

ابوالحسن رضا، حسن مسلم را احضار کرده و زمین را از او گرفت و مسجد جمکران را بنا کرد و آن را با چوب محصور نمود.

سپس زنجیرها و میخ‌ها را با خود به قم برد و در خانه خود گذاشت، هر بیمار و دردمندی که خود را به آن زنجیرها می‌مالید، خدا او را شفای عاجل[سریع] می‌فرمود، پس از فوت سید ابوالحسن، آن زنجیرها ناپدید شد و دیگر کسی آنها را ندید.[۹]

بسیاری از شیعیان شب چهارشنبه از روزهای هفته و شب نیمه شعبان - تولد مهدی - از روزهای سال را به این مسجد می‌روند و اعمال آن را بجا می‌آورند. اعمال آن دو رکعت نماز تحیت مسجد است و دو رکعت نماز که به نماز امام زمان مشهور است به شیوه‌ای خاص بجای آورده می‌شود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علیرضا قلیزاده